حضور فعال در همه صحنه ها
از دیگر ویژگی های حضرت زینب (س) حضور فعال او در صحنه های جهاد و مبارزه با ستمکاران بود. از آن هنگامی که خودش را شناخت و توانست بین حق و باطل تمییز بدهد در جریانات سیاسی-اجتماعی حضور داشت. گویی زینب باید شاهد و ناظر حوادث تاریخ باشد تا در موقع مناسب بتواند به وظیفه خود که همان رساندن کاروان حسینی به سر منزل مقصود است عمل کند. زینب (س) شاهد بود که چگونه جد بزرگوارش مورد آزار و اذیت قرار گرفته، چگونه دنیا طلبان به خانه فاطمه (س)، محل نزول ملائکه الله هجوم بردند و چگونه آنجا را آتش زدند و مادرش را مضروب ساخته، پدرش را ریسمان بر گردن به طرف مسجد بردند. زینب حاضر بود، می دید که چگونه میخ در به پهلوی مادر فرو می رود و چگونه برادر کوچکش محسن سقط می شود. زینب شاهد بیست و پنج سال خانه نشین شدن علی (ع) بود. وی شاهد بود که پس از خلافت پدرش چگونه دوستان و نزدیکان او از شدت عدالت علی (ع) از دورش پراکنده شده و به دشمنی با او برخاستند. زینب می دید که پدرش در این مدت چهار سال و اندی با مشکلات اساسی و بزرگی همچون ناکثین و مارقین و قاسطین روبرو است و سرانجام شاهد ضربت خوردن و شهادت پدرش بوده است.
و باز هم در آن زمانی که برادرش امام حسن(ع) پس از پدرش خلافت را به دست گرفته و با مشکلاتی مواجه می شود و با بدترین و پلید ترین دشمن اسلام یعنی معاویه به مبارزه می پردازدشاهد و حاضربود. زینب می بیند که یاران معاویه چشم و گوش بسته مطیع فرمان او بودند ، اما امام حسن(ع) یارانی دارد که به طمع دنیا حضرت را تنها گذاشته و به معاویه پیوستند. خیانتی که موجب شد حضرت به ناچار پیمان صلح را امضاء نماید. آری زینب در جریان تمامی این حوادث و اتفاقات قرار داشت
و اما حضور زینب(س) با امام حسین(ع) در نهضت کربلا حکایتی دیگر است در اینجا زینب(س) هم هدف و آماج تیر حوادث و مصائب قرار می گیرد. هم باید مصیبت از دست دادن برادر و بستگان نزدیک خود را تحمل کند و هم اسیر شود و در عین حال در اسارت باید مبارزه و جهادی داشته باشد. زینب(س) باید در همه عرصه های جهاد و مبارزه حضوری فعال داشته باشد هم خطیب باشد، هم محا فظ حضرت سجاد (ع) و اسرای دیگر، هم هدایتگر، خط دهنده، ترسیم کننده خط مشی سیاسی و هم مبین احکام شرع و جوابگوی یاوه سرایی دشمن. زینب (س) باید اهانت ها و دروغ ها و نسبت های بی اساس دشمنان به شهدا را پاسخ گوید و حقیقت امر را روشن سازد.
بنابراین در جریان اسارت اگر احیانا کسی به شهدای کربلا دروغ و افترایی را مرتکب می شد، زینب(س) خاموشی و سکوت را بر خود روا نمی دانست و دروغش را بر ملا می ساخت و در یک کلام حضور زینب در اسارت باعث شد که تاریخ عاشورا از هرگونه دروغ و تحریف مصون و محفوظ بماند.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود سِرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
در این راه همه ما می رویم تا بجوییم راهی که برای رفتن بهترین باشد و فاصله اش تا مقصد کمترین. به هزینه ای که می خواهد نمی اندیشیم اما به سودش چرا !
همه می جوییم راهی که به انتهایی ترین غرفه آرامش برسیم و این راهی است که باید رفت.
پهنای خلقت ، کوه ، دشت ، دریا ، جنگل ، رود و رودخانه هم پشت سر ما جامانده اند.
می رویم تا خود را بهتر بشناسیم. با کوله باری از تنهایی ، کوله باری از خاطره ، کوله باری از عشق ، کوله باری از گناه ، اگر دنیا جایی برای خوش ماندن بود کوله باری هم نبود اصلا باری برای بردن نبود.
به زیارت می رویم زیارت ریزش باران الهی بر صحرای زندگی ، آغوش باز رحمت الهی
در برابر نیازها، حاجات آدمی است. به زیارت آمده ایم یعنی حضور چند روزه در نزد بهترین بندگان خدا.
دوست ما را سبکبار می پذیرد چقدر دلهایی که شکسته ایم را به دست آورده ایم ؟ چقدر خود را از زیر بار حق الناس رها کرده ایم ؟ باید به خود نهیب بزنیم که این چند روز را برای زیارت آمده ایم نه برای سیاحت !
و اینجا شام است ...
کوچه پس کوچه هایش بوی غربت می دهد ، بوی دلتنگی ، بوی زینب (س) ....
اینجا حرم زینب سلام الله علیها است. زینب یعنی عشق به حسین علیه السلام ، زینب یعنی عاشورا ، زینب یعنی ام المصائب ، زینب یعنی زینب بابا و به حق که خداوند نام شایسته ای برای او برگزید.
وقتی پا به حرم می گذاری ناگهان به یاد عاشورا و به یاد حسین علیه السلام می افتی و بر لبانت مترنم می شود السلام علیک یا زینب کبری سلام الله علیها و در دلت می گذرد امان از دل زینب چه خون شد دل زینب ، کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.
در حریم باشکوه زینب سلام الله علیها غوغایی برپاست همان غوغایی که در عاشورا برپا بود . خانه اگر عزیز و بوسه باران می شود و خاک درش توتیای چشم می گردد به حرمت حضور صاحبخانه است. اینجا جایی است که باید افق روبروی خود را دید.
بهترین راه برای غرق گشتن در دریای معرفت خواندن زیارت و دعاهایی است که خود آن نفوس رحمانی برایمان به ارمغان گذاشته اند. چه زیباست اگر برای همه حق نماز خواندن در این حریم باشکوه را قائل شویم ! چه شورانگیز است که در همه دعاهایمان سیره نورانی مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها را پیش گیریم و خواسته های دیگران را بر خواسته های خود مقدم شماریم.
زینب به ما درس می دهد درس حریت ، درس هویت ، درس روشنفکری ، درس بصیرت و پاسداری از دین ، درس سکوت نکردن در برابر ظلم ، درس عاشورا ...
خدا کند هیچ گاه مکتب خانه عشقمان بی معلم نباشد.
و اما تنها راه نگهبانی از این زیارت و پناه بردن به دامان لطف و محبت خود اوست. از او عاجزانه می خواهم که مرا به حال خود رهایم نسازد، خالصانه طلب می کنم تا در فراز و نشیب روزگار دستم را بگیرد تا ایمان و اعتقادم محکم بماند از او می خواهم تا زیارت سرور و سالار حسین علیه السلام را نصیبم کند.
مقام معظم رهبری ، امام خامنه ای :
ان شاءالله الگوی زینب کبری سلام الله علیها در مقابل چشم مرد و زن ما زنده مجسم باقی بماند.
امان از دل زینب (س)
چه خون شد دل زینب (س)
از جمله ویژگیهای حضرت زینب (س) که جزء القاب ایشان نیز می باشد نائبه الحسین است. این ویژگی نائب برادر بودن خصوصیت و ویژگی منحصر و مخصوص ایشان می باشد. زینب (س) در انجام رسالتی که بر عهده اش بود کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت در راه زنده نگهداشتن قیام و نهضت برادر خود بکار برد. مرحوم سید نعمت الله جزایری در این باره می گوید مقام و منزلت زینب (س) قریب مقام امامت بود که از طرف برادر در کربلا، در روز عاشورا یا شب آن نائل شد[1]. امام حسین (ع) در روز عاشورا و قبل از آن مکررا به مناسبت های مختلفی به خواهر خود وصیت و سفارش می کرد که پس از شهادتش صبر و تحمل کند و هرگز کاری که موجب شادی دشمن می شود انجام ندهد. آن زمانی که حضرت(ع) از اسب به زمین افتاد، زینب بلافاصله خودش را به بالین برادر رساند، خود را روی بدن برادر انداخت و فرمود: آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ و .... با گریه و زاری زینب (س)، امام(ع) به هوش آمدند و فرمودند: ... "یا اُختاه هذا یوم التناد و هذا یوم الذی و عدنی بهِ جدی و هو الی مشتاق"، خواهرم صبر پیشه کن. بنابراین آخرین کسی که در واپسین لحظات، سخن برادر را شنید و از وصایا و سفارشات آن حضرت آگاه گردید، زینب (س) بود.
در خجسته سالروز میلاد حضرت علی علیه السلام، رهبر معظم انقلاب اسلامی ، امام خامنه ای ، شخصیت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام را یک شخصیت استثنایی و قله عظمت علمی، معنوی، اخلاقی، انسانی و الهی خواندند و تأکید کردند: مهمترین درس از زندگی آن شخصیت بی نظیرِ تاریخ بشر، برای امروز دنیای اسلام و جامعه، بصیرت بخشی، روشن کردن فضا، و عمق دادن به ایمان و اندیشه کسانی است که نیازمند بصیرت هستند.
ایشان برترین خصلت حضرت علی علیه السلام را بصیرت بخشی به افراد نیازمند بصیرت دانستند و تأکید کردند: روشن کردن افکار عمومی و آگاهی بخشی، امروز یکی از نیازهای اصلی دنیای اسلام و جامعه است زیرا دشمنان برای مقابله با اسلام، با ابزارهای دین و اخلاق وارد شده اند که باید کاملاً هوشیار بود.
ایشان با اشاره به غبار آلودگی فضا در دوران فتنه تأکید کردند: این شرایط غبار آلود، گاهی بگونه ای است که برخی نخبگان نیز دچار خطا و اشتباه می شوند، بنابراین در دوران فتنه، شاخص لازم است و شاخص هم همان حق و بینه ای است که حضرت علی (ع)، مردم را به آن ارجاع می دادند و ما نیز امروز نیازمند آن هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: شاخص و راه روشنی که امیرالمومنین علیه السلام، معرفی می کنند، اداره جامعه اسلامی با دستورات اسلام، برخورد قاطعانه با دشمنان متعرض، مرزبندی شفاف و روشن با دشمنان، و هوشیاری در مقابل فریب دشمنان است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: آن روزگاری که قدرتهای استعماری، آزادانه ملتها را تهدید و تحقیر می کردند، سپری شده است و اکنون ملت ایران در دنیا به عنوان ملتی مقتدر شناخته شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به رسوایی روزافزون قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکا و آشکار شدن نتیجه ایستادگی ملتها و ظهور قدرتهای ملی افزودند: اقتدار واقعی، حق ملت ایران است و هیچ قدرتی هم نمی تواند این ملت را از راهی که در پیش گرفته است، منصرف کند.
امروز مهمترین نیاز کشور اتحاد و یکپارچگی است.
سلام علی قلب الزینب الصبور
تمسک به گذشته افراد، هنگامی قابل قبول است که حال فعلی آنان در مقابل گذشته ایشان قرار نداشته باشد .
وفاداری به امام
اگر ما امام را دوست داریم - که واقعاً همینگونه است و هیچکس نمىتواند تردید کند که ملت ایران در عشق و محبت به امام صادق نیست - باید راه و درس او را زنده نگهداریم و هدفهایش را، هدفهاى حقیقى و اصلى انقلاب به حساب آوریم و به سمت آنها حرکت کنیم و هدف دیگرى از خودمان درست نکنیم. هدفهاى امام(ره) مشخص و روشن است و احتیاج به کار زیاد ندارد.
حال که خداى متعال اینطور مقدر کرد که بندهى صالحش در نیمهى این راه بار را به دیگران بسپارد و به ملکوت اعلى بپیوندد و در جوار او آرام بگیرد، ما نخواهیم گذاشت این بار روى زمین بماند. باید همهى آحاد ملت - کوچک و بزرگ - مسؤولان در سطوح مختلف و هرکس که کارى در دستش است، این نکته را حدیث نفس خود کند و پیمان ببندد که راه امام را ادامه دهد و به سمت هدفهاى او حرکت کند. در این صورت، عشق و محبت و ارادت و شاگردى ما نسبت به او صادق خواهد بود؛ والّا اگر در فراق او گریه کنیم و بر سر و سینهى خود بزنیم، ولى راه او را از سمت دیگر ادامه دهیم، محبت و احترام و وفادارى ما صادقانه نخواهد بود. وفادارى این است که عیناً در همان خط و هدف او حرکت کنیم و به بیراهه نرویم.
13 سال قبل ، وقتی جریان اصلاحات در دوم خرداد 76 ، بر قوه ی مجریه ی این کشور حاکم شد ، همه ی توانشان بکار افتاد تا از دوم خرداد ، یک اسطوره بسازند و سوم خرداد را به فراموشی بسپارند ...
روزنامه هایشان ، دفاع مقدس را دورانی تاریک و به تاریخ پیوسته خواندند. انقلاب و انقلابی گری را نکوهش کردند ، بر سابقون و بزرگان انقلاب تاختند و جامعه ی مدنی ، دموکراسی و اصلاحات را قبله ی خود ساختند ...
بنام مردم سالاری ، سوء استفاده از نام مردم را در دستور کار خود قرار دادند ، به همه ی مقدسات ملت ، حتی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) ، تاختند و بی بند و باری و فساد را تمدن و فرهنگ ، خواندند...
در روزهای دوم خرداد ، جشن و پایکوبی براه انداختند و از سوم خرداد ، نامی به میان نیاوردند ...
افتخارات گذشته ی این ملت را با شرمساری ، پنهان ساخت و به نوکری آمریکا و فرانسه و انگلیس ، افتخار کردند ...
و همه ی این تلاشها ، برای ماندگاری و بقای حاکمیت بر سرنوشت مردم بود ...
اما امروز نامی از دوم خرداد نیست ...
دوم خرداد ، سالهاست که مرده است ، اما سوم خرداد ، روز حماسه و ایثار ، روز پیروزی ملت و روز آزادی خرمشهر به دست خدا ، همچنان ، بر تارک افتخارات این ملت ، درخشان و استوار است ...
امروز سالهاست که از دوم خرداد ، نشانی نیست ...
رئیس آن ، در جمع سران فتنه ، جای گرفته و منزوی است ...
وزیر مورد اعتماد و شاخص آن ، در دامان انگلیس ، پناهنده است ...
کارگزاران و عوامل آن ، در نقاط مختلف دنیا ، سرگردان و پریشانند ... و تئوریسن های آن ، بازیگر و مجری تلویزیون های ضد انقلاب ...
احزاب خود ساخته اش ، منحل ، فتنه گرانش بازداشت و شعارهایش به زباله دان پیوست ...
و اینک ، بر اساس وعده ی الهی ، تنها سوم خرداد ها و ملت ولایی و الهی است که پر نشاط و با طراوت مانده است و با وجود همه ی دست و پا زدن های فتنه گران و اربابانشان ، دوم خرداد ، آنچنان مرده و متعفن است ، که نامی از آن در میان نیست ... اما در بیست و هشتمین سالروز آزادی خرمشهر عزیز ، باز هم این روز بزرگ و ماندگار و سرافراز ، نویدی است بر ملت بزرگ ایران ، که :
الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ...
و قل جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان زهوقا...
منبع
گزیده ای از بیانات حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای :
طبیعت جوان ، طبیعت تحرک و تندی است. این دوره زندگی شما را ما هم گذرانده ایم، آن هم در دوران های انقلاب و اوایل مبارزات و این ها بوده. تندی را می دانم چیست. خیلی هم به ما نصیحت می کردند که آقا تندی نکنید ، ما می گفتیم که نمی فهمند چقدر لازم است تندی کردن. می دانم تصور شما چیست ، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروی، انسان را جلو نمی برد. با فکر ، تصمیم بگیرید. البته جوان امروز از جوان دوره ما فکورتر است ، این را به شما عرض بکنم . شما امروز جوان هایی هستید که تجربه تان ، اطلاعتان ، آگاهی تان از آن دوره جوانی ما - از 50 سال قبل از این - خیلی بیشتر است ، قابل مقایسه نیست با جوان امروز. بنابراین توقع اینکه شما ها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروی ، بدون افراط و تفریط توی قضایا، رفتار کنید ، توقع زیادی نیست.
البته این را هم بدانید که آنچه در بعد از انتخابات اتفاق افتاد ، با همام حسابی که عرض کردم ، اصل قضایا خیلی خلاف انتظار ما نبود ، اگر چه اشخاصی که وارد شدند ، چرا ، خلاف انتظارمان بود.