بیا آقا
بیا آقا، دلم تنگ است.
بدون تو هر آوایی که می آید بد آهنگ است.
بیا آقا که در چشمم، بدون پرتو رویت، زمین بی روح و طرح آسمان خاکستری رنگ است.
بدون تو زمین ، آقا پر از تزویر و نیرنگ است. پر از ظلم و پر از جور و سراسر تخت و اورنگ است.
اگر چه این جهان حق است و دل بستن به او باطل، همه دلدادگان مست دنیاییم و دل کندن ز او ننگ است.
نمی بینی کسی را کز برای دوست دلتنگ است، همه نامهربان و قلبهاشان پاره ی سنگ است.
نباشد وحدتی تا از برای عدل برخیزند. فواصل در میان قلبهای سنگی ایشان به فرسنگ است.
نبین این سرخوشیها را نمودار اندر این عالم. که این مستی و شیدایی، اثر از باده و چنگ است.
دل افگاریم و افسرده از این نامهربانیها. چه سازیم اندر این غوغا که پای عقلمان لنگ است.